سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پچ پچهای چندتا رفیق
قالب وبلاگ

قلقلی جون سلام. صبحبخیر. خوبی؟

راستش امروز از شدت اتسه و عواقبش نشد وخیزم برم سری کار.

آخه میدونی ؟! بزار یواشکی برای خودت بگم قلقلی جونم. شنبه یوخده حالی سرماخوردگی داشتم ولی بعدازظهر که داشتم میومدم خونه توو راه دلم خیلی حوس بستنی کرده بود. با خودم گفتم میرم یه ظرف بستنی میگیرم با طعم کاکائو , کنارش ویفر های نازک و خشک . رفتم از احمدآقا(سوپری سری فلکه را میگم- همون که قبلا خرازی بود) بستنی و ویفر خریدم. کارت بلیطم هنوز شارژ داشت با اتوبوس بقیه راه رو اومدم. پشت در خونه قبل از اینکه زنگ بزنم بستنی رو توو کیفم چنان جاسازی کردم که احدالناسی نبینه و دلش نخواد.

مامان توو آشپزخونه سرگرم خورشت بود و بابا هم که گفته بود دیر میاد. آرووم و بیصدا یه ظرف و یه قاشق جهتبستنی خوری برداشتم رفتم تووی اتاق. جهت اطمینان از عدم ورود غریبه ها کلید رو توی قفل چرخوندم.

آخیش . جات خالی یه ظرف بستنی واسه خودم چیدم ماه.........


[ دوشنبه 91/11/23 ] [ 12:0 عصر ] [ قلقلی و فسقلی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
نویسندگان
لینک های مفید
امکانات وب

--------


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 99962