وبلاگ :
پچ پچهاي چندتا رفيق
يادداشت :
اقا موشه
نظرات :
0
خصوصي ،
1
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فسقلي
راستش منم از خيلي چيزا ... نميترسمها. فقط جيغ ميکشم.
مثلا رفته بوديم ويلاي دوستاي مامان,شب من و خواهرم تنها بوديم. چشمم افتاد به مارمولکي که زير ميز بود پريدم روي صندلي و اونقدر جيغ کشيدم تا خواهرِ جزقِليم جاروو به دست اومد تا مارمولک رو بکشه.(اونهم ميترسيد.ولي ظاهرا از جيغ کشيدناي من بيشتر وحشت زده شده بود)