چقدر قند توو دلم آب شد وقتی با هم رفتیم و بلیط تور هوایی مشهد رو گرفتیم. قلقلی جونم خیلی وقت بود که آرزوی چنین سفری به دلم نشسته بود.

از همین حالا باید برای سه-چهار روزی که مشهد هستیم برنامه ریزی کنیم , ساکهای سفرمون رو ببندیم و آماده سفر بشیم. قلقلی جونم شما چه پیشنهادی داری برای آماده ی زائر امام رضا(ع) شدن؟

خیلی ذلم میخواد یه جوری زیارت بریم که بعد از بازگشتمون حسرتی به دلهامون نمونده باشه که ای کاش از این فاصله ی زمانیمون بهتر از این استفاده کرده بودیم, اشتباه نشه ها, منظورم این نیست که پاشیم بریم حرم و 24 ساعت فقط مشغول زیارت باشیم(اینجوری همون روز اول از پا افتادم و بقیه روزهامونم خراب میشه). 

سعی کنیم از لابلای توصیه هایی که بهمون میکنن یه برنامه ریزی مناسب برای خودمون داشته باشیم. استراحتمون به جا و زیارتمون به جا. تغزیه مون به جا و ........

سلام فسقلی جانم،خدا رحمت کند همه خفتگان در خاک مِن جمله مادربزرگ مادرم را،وقتی در کاری گره ای پیش میامد با لهجه اصفهانیشان میگفتند:"خدایا مَلِکی بفرست صورت انسون و گره از مشکلمان بگشا انشاالله"

دیدی خدا برای دلهای مشتاق ریارت امام رضا(ع)، مادرم، تو ومن نیز مَلِک فرستاد صورت انسون؟

الهی خدا به تو(که معرفمان بودی،به مَلِکَش وبه همه ملتمسین دعاسلامتی وبراورده بخیری حوائج را قسمت فرماید انشاالله. همیشه از جمله در لحظاتی که در سفر مشهد به قول پدرم (خدابیامرز) "سیمَت وصل میشه" التماس دعا خیلی زیاد دارم.

قلقلی جونم این روزا خیلی دلم هوایی شده.

اون روز که از تلوزیون داشتن مراسم تعویض پرچم رووی گنبد حرم امام رضا (ع) رو پخش میکردن... مرد تووی صحنهای مختلف مشغول زیارت بودن و رازونیاز با خدا و توسل به امام رضا(ع).

اللهم الرزقنا...

*******

شت از همین امروز سعی میکنیم دونفری(مجموعه ی قلقلی و فسقلی) سفرنامه ی مختصر و مفیدی همینجا لینک بزاریم.

_ خدایا ممنونم                _قند توو دلم آب شد

_ از حالم بشنو رفیق        _ ...

.

سلام فسقلی جان، اگر بدانی چقدر دلم یک سفر زیارتی میخواهد ولی هر چه بهش فکرم را معطوف میکنم دلتنگتر میشوم اصلا تنهایی مجال سفر ندارم.حالا میفهمم کسانی که از پا افتاده هستند چه میکشند!ولی خدا میداند این حرف ونسبت برای من زود است

دیشب.

شب شهاد حضرت جوادالئمه (ع), امام نهم, فرزند امام رضا(ع) بود.

دیشبخیلی دلم گرفته بود........

.

عرض سلام.......

کلاس اول را پس از امادگی در مدرسه ای جدید اغاز کردم.روز اول خیلی از بچه ها گریه میکردند.بین بچه ها از دوستان صمیمی امادگیم دیدم چه حس وحال خوبی داشتم.معلع کلاس اولم خانم صفایی بودندخدارحمتشان کند.به نظر من از جمله کسانی که تا همیشه مدیون محبتشانیم،معلم کلاس اولمان هستندکه صبوری کردند تا اموختیم بخوانیم وبنویسیم خیرات همه انها که از بین ما رفتند وبرای سلامت انان که درقید حیاتند صلواتی میفرستیم:"اللهم صل علی محمد وال محمدوعجل فرجهم"