پچ پچهای چندتا رفیق |
السلام علیک السلام علیک یا علی بن موسی الرضا.... قلقلی جان یادت هست روز اول ورودمون رو ؟!... صبح بعد از صبحانه پیاده راه افتادیم سمت حرم آقا امام رضا(ع). با اینکه نصف شب رسیده بودیم و خواب درست و درمونی هم نرفته بودیم ولی عشق زیارت آقامون, امام رضا(ع) از اون مدل عشق و حال هاییست که انرژی تزریق میکنه توو وجود آدم. نزدیک حرم تووی پارکینگ وضویی تازه کردیم و جورابی شستیم و با ریل اومدیم صحن جامع رضوی , نوحه و روضه خوانی برپا بود...... نماز خوندیم و راه افتادیم سمت ایوون. از صحن اسماعیل طلا یا همون پنجره فولاد به سمت گنبد امام رضا(ع) سلام دادیم و وارد شدیم, هوا سرد بود و سرِ شیخ حسنعلی نخودکی هم خیلی شلوغ بود. توو صحن رووی فرشا نشستیم و اولین زیارتنامه رو خوندیم. بعد از زیارت از ایوونِ طلای همون صحن واردِ رواقها شدیم . قربون محبت آقا برم. شکر خدا. نایب الزیاره خیلی از بروبچ بودم. نایب الزیاره خانواده. خاله ها, عمه ها, عمو, دایی... جای همگیشون خالی. چه لذتی داشت...... [ دوشنبه 92/9/18 ] [ 12:21 عصر ] [ فسقلی ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |