سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پچ پچهای چندتا رفیق
قالب وبلاگ

قلقلی جان, رفیق شفیقم, خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟

یادت هست؟ اون روز صبح رو میگم که از ترسِ سرما با تاکسی خودمون رو رسوندیم به حرم امام رضا(ع). از باب نواب صفوی رفتیم داخل. سلام دادیم و راه افتادیم سمت نقاره خونه. به صحن سقاخونه ی اسماعیل طلا که رسیدیم, جهت سلام, عرض ادب و گرفتن اذن دخول توو آستانه ی در ایستادیم.

اون خادم رو با اون عصای مخصوصش یادت هست؟ همون که با هزار ترفند ازش عکس هم گرفتیم.؟

وارد صحن شدیم. روبروی پنجراه فولاد, درست مقابل ضریح امام ایستادیم و زیارت کوچیکی خوندیم (هوا خیلی سرد بود) باهم به حرفهامون رو یکی کردیم و رفتیم سمت رواق زیر زمین. یادت هست چقدر دور زدیم تا ضریح  رو پیدا کنیم؟!! زیارتی خوندیم و نماز زیارت. کمی نشستیم جهت عرض ادب محضر آقا و سرورمون و بعد هم دست به دعا.

یادت هست قلقلی جون نماز ظهر و عصر رو اون روز کجا خوندیم؟


[ یکشنبه 92/10/15 ] [ 8:13 عصر ] [ فسقلی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
نویسندگان
لینک های مفید
امکانات وب

--------


بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 36
کل بازدیدها: 103353