پچ پچهای چندتا رفیق |
فسقلی جان،وقتی خاطرات سفرمان را میخواندم،بی اختیار اشک میریختم چه سفر عالی داشتیم،خداقسمت کند وبازهم از این سفرها باهم برویم،یادش بخیر سفرهای جمکران،مشهد که رفتیم دلم برای آن حال وهوای پاک یک ذره شده [ یکشنبه 96/10/10 ] [ 8:8 صبح ] [ قلقلی ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |