پچ پچهای چندتا رفیق |
پس از مدتها داریم خونمون رو رنگ میکنیم. خیلی چیزها رو جمع کردیم. زندگی خیلی مختصر شده. این روزها به بعضی چیزها بیشتر فکر میکنم. به بعضی مسائل و موضوعایی که مدتها بود کمتر حتی توجهم را به خودش جلب میکرد. امشب نشسته بودم روی موکت. نشسته بودم روی موکت. پتو را انداخته بودم روی شونه هام و حسابی رفته بودم زیر اون. تابلکی پاهام کمی گرمتر بشه. میدونی به چی فکر میکردم؟ دوستان عزیز , بیایین یه آستینی بالا بزنیم و کاری کنیم که حداقل این جور بروبچ امسال یه پتوی کلفت داشته باشن کنار اتاقشون. پیشنهادی دارین؟ [ یکشنبه 91/12/6 ] [ 9:18 عصر ] [ قلقلی و فسقلی ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |